خلاصه: در میان تمامی نگاهها، چشمان تو دینم را برد؛ در میان تمامی قهقههها، لبخند تو مرا مخمور و مست کرد، در میان تمامی آدمها، عشق تو، مرا گرفتار ساخت! آتش وجودت، وجودم را سوزاند و تو چه میدانی که من چه عذاب شیرینی میکشم.
دانلود رمان معمایی به قلم فاطمه السادات هاشمی نسب و پردیس نیساری PDF، اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه:
گاهی آنقدر به دست بقیه مسخره میشوی که تحملت تمام میشود. آن ها هرگز فکر نمیکردند که ممکن است با حرف هایشان، من تبدیل به من بشوم!
از زنجیر و حسار حرف هایی که آن ها دورم انداختند ازاد بشوم! آری… بخاطر آن ها است که من به من تبدیل میشوم! چه میشود مگر؟ فقط گویی که قرار است، عصیانگر باری دگر برخیزد!
در این جهان امگاورس، آن ها من را به یک امگای بدبخت و تنها تبدیل کردند، امگایی که در نفرت و غم غرق شد، اما یک روزی به آن ها ثابت میکنم که من فقط من نیستم! برای آخرین بار میگویم، من را دست کم نگیرید!
میپرسند من کی هستم؟ البد نژاد برتر! اما خیر، پاسخ سخت نیست، کافی است بگویید او، او است. هه بله! من خودم هستم. من، من هستم!
پسر عمو و دخترعمويي که برخالف ميل باطنيشان تن به ازدواج اجباري ميدهند؛ پدر بزرگ آنها معروف به آقا بزرگ معين کرده کاگر بر خالف ميل او اين ازدواج سر نگيرد، تمامي دارايي پدران آنها را خواهد گرفت واز رسيدن به ارث محروم خواهند شد.
دو قطب مخالف! واما پسري که بر خالف ميل پدرش شغلي را انتخاب کرده که چندين سال است، کسي ازآن مطلع نيست، درحال حاضر در کانادا به سر ميبرد؛ اما به خواستهي آقابزرگ به ايران برميگردد؛ در اين بين دخترکي که بي هياهو وارد زندگياش ميشود، با سرکشي هايش، پرده از اين راز بزرگ برميدارد.
عسل دختری مهربان، اما از جنس انسان های شجاع و کم سن و سال؛ دختری که با ورود به دنیای تاریک مرد مرموز و خطرناک، سرنوشت خود را به سیاهی و تاریکی میکشاند.
و اما… در بین این تاریکی ها قلبی که بیپروا برای مرد سیاه پوش میتپد. همین ماجرا باعث میشود، مجبور به پیمودن راهی شود که خطرناک است.
هم اینک مرد سیاه پوش، کسی که از دل تاریکی ها بیرون
آمده است، با انتخاب عسل دنیای خود را به سمت روشنی
سوق میدهد و اما آیا این انتخاب دنیایش را چگونه تغییر میدهد؟
مهلکه! منطقهای قرمز با شرایطی مخاطره آمیز که گام نهادن در آن، گامی به سوی مرگ است! منطقهای که حیات در آن به واسطهی مجوزِ جلادانِ آنجاست که یا میبخشند و یا میدرند! انتخاب خودشان بود، نبود؟ انتخابی که هرچند قرار به استقرار در آتشِ زوال نداشت! انتخابی که از اول با توافقی چند جانبه همراه شد و بعد آنها را به انحطاط دعوت کرد. این بوی مرگ از کدام سو به مشام میرسد؟ از مقصد یا میانهی راه؟
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان فور | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.