دانلود دلنوشته فریاد عشق
دانلود دلنوشته درد دل
دانلود دلنوشته زیرخط دیوانگی
دانلود دلنوشته دنیا
دانلود دلنوشته مرز
از آن روز به بعد ، همه چیز تغییر کرد، زندگی بوی زندگی نمیداد و حتی نفسها مصنوعی شده بودند. آسمان به جای رنگ آبی، رنگ خاکی پوشیده بود و زمین پر بود از هیاهو و گرد و غبارهای مسموم شده! من در این کابوس حقیقی بودم، کابوسی حقیقی! افرادی روی زمین زانو زدهاند و اشک میریزند، افرادی تفنگ به دست به جان مردم افتادهاند و تو… خسته و خاکی آن گوشه نشستهای و دهانت را زیپ بستهای تا نگویی عاشقم هستی! چون اگر بگویی من آن سوی مرز میآیم و مرگ را به جان میخرم!
مرگ …
چشیدنیترین
و
بوسیدنیترین چیز
است
در کنار تو
دانلود دلنوشته اقیانوس آبی
دانلود دلنوشته گمشده در تاریکی
دانلود دلنوشته بی قرار
دانلود دلنوشته قرصهای رنگی
دانلود دلنوشته اجباری به ابد
سنگینی سایهی به پرواز در آمدن گلولههای اجبار بر سرم سنگینی میکند
و دستانم از ترس به ل*ب آوردن حقیقت میلرزند.
نمیدانم کدامین قانون نانوشتهای اینگونه مقدر کرد
و توانایی پس زدنش را در خود نمیبینم.
خدایا، محتاج یاریات گوشهای کز کردهام