دلربا عاشق فردی که انسانیتش با خوی حیوانی و درنده آمیخته شده میشود. خون آشامی که به عنوان جفت برای او انتخاب شده، فردی است که سالهای سال است که انسان بودن و انسانیت را از یاد برده و
میخواند مدام لبهای من نام تو را
نگاهم فریاد میزند شوق تماشای تو را
تمام آینهها را از عکسهای تو پر میکنم.