صدای نفس نفس زدنش کنار گوشم، ترسم را بیشتر میکرد. چشمهایم را چند بار بستم و باز کردم تا شاید به تاریکی اطراف عادت کنند. با شنیدن صدایی که زیاد هم از ما دور نبود، آب دهانم را قورت دادم تا بغضم را قورت دهم. صدا نزدیک و نزدیکتر شد. دانلود وان شات دروازه
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان فور | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.