دختری بنام عسل که در شمال زندگی میکنه،تهران دانشگاه قبول میشه و با دوستش رها تو تهران خونه مجردی میگیرن.هردو فکر میکنند خونه روبه رویی تاابد خالیه اما غافل ازاینکه باشروع شدن دانشگاه خونه روبه رویی هم خونه مجردی پسرونه میشه.اما…اونها که خبر ندارن
چند تا دختر، چند تا پسر… یه توپ فوتبال! یه عشق…
دخترهایی که سخت تمرین میکنن، برای موفقیت!
اما! یه عشق! یه حس ناشناخته، یه حس گنگ و مبهم مهمونشون میشه.
توی اون مستطیل سبز، یه دروازه، یه توپ، و معجزه، معجزه ی فوتبال!