داستان روایتگر اتفاقات و کشمکش های دو خانواده ی بزرگ است ، خانواده ی زند و خانواده ی نعیمی.
امیر، محسن ، مریم و مینا فرزندان خانواده ی زند ؛ عارف ،علی و عفت فرزندان خانواده ی نعیمی هستند.
کجا پناه گرفته ای ؟ کجا آشیان ساخته ای ؟ پرنده ی کوچک خوشبختی… وقتی از هر سو و هر مکان تیری از گذشته به تو پرتاب می شود.
بخشی از رمان دانلودرمان در حصار گذشته:
صدای فرگل در فضای خانه پیچیده بود. مدام خواهر دو قلویش نازگل را صدا می زد. این دو خواهر انگار فقط زمان تولدشان مشترک بود ، نه ظاهرشان شباهتی بهم داشت نه رفتارشان. فرگل چشم عسلی و سفید پوست بود ،با مو های بور و فرفری. نازگل اما چشم هایش به سیاهی شب و گندم گون با موهای لخت و پر کلاغی. هر چقدر فرگل متین و با وقار بود ،نازگل تخس و بی پروا بود.
– نازگل… من ده دقیقه دیگه راه میوفتم، تو هنوز بیدار نشدی. د پاشو دیگه دختر.
نازگل کلافه بالش رو روی سرش گذاشت تا صدای فرگل کمتر اذیتش کند ،با غرولند گفت:
– عه چقدر گیر می دی فرگل سر صبح، باشه بابا الان میام دیگه.
پیشنهاد رمان فور:
رمان راه پر خطر | رقیه کروشاتی کاربر انجمن رمان فور
رمان مخاطب | دلناز نیازی (TARANEH) کاربر انجمن رمان فور
بانوی بی احساس | ملینا رخشانی کاربر انجمن رمان فور
رمان پسم نزن | آتنا شرفی کاربر انجمن رمان فور
رمان سخت اما شیرین | aynaz_neamatzadeh کاربر انجمن رمان فور
دخترانی از تبار شیطنت پسرانی از تبار غرور |نرگس رضازاده کاربر انجمن رمان فور
زیباست
مخصوصا طراحیش:)