رمان فور | دانلود رمان
رمان فور بهترین سایت رمان، داستان، دلنوشته

دانلود رمان هیچ کسان

دانلود رمان هیچ کسان

دانلود رمان هیچ کسان

«به نام خالق هستی »

★نام رمان: هیچ کسان

★نویسنده: sober

★ژانر: ترسناک، معمایی

★خلاصه دانلود رمان هیچ کسان★

این رمان داستان زندگی یه پسر به اسم بهـــراد هست که بعد از مدتی متوجه حضور نیروهای منفی در اطرافش میشه(که ممکنه شیطانی باشن). بعد از مدتی به پیشنهاد اطرافیانش به یه نفر که مشهوره با جن ها در ارتباطه مراجعه می کنه و متوجه میشه گروهی از جن های یهودی در صدد آسیب رسوندن به اون هستن و… دانلود رمان هیچ کسان

***

★بخشی از رمان دانلود رمان هیچ کسان★

وسط اتاق دراز کشیده بودم و داشتم به پنکه سقفی نگاه می کردم.بچه که بودم همیشه می ترسیدم پنکه بیفته

روی کله م و مغزم متالشی بشه…یادش بخیر.االن فکر می کنم که عجب خری بودم! منتظر سورن بودم تا بیاد مثال

با هم درس بخونیم.البته نزدیکای عید نمیشه درس خوند…ما هم که هر وقت به هم می رسیم به تنها چیزی که

فکر نمی کنیم درسه.توی همین فکرا بودم که صدای زنگ رو شنیدم و سریع رفتم درو باز کردم.

-سالم.

سورن – سالم چطوری؟

-خوبم.چرا انقد دیر اومدی خیر سرت؟

سورن – ببخشید …حوصله م سر رفته بود،توی شهر یه چرخی زدم.

)رفتم توی آشپزخونه تا چایی رو ردیف کنم(

سورن – االن که توی شهر داشتم مغازه ها رو دید می زدم دیدم جدیدا یه مغاز ه ی اسباب بازی فروشی باز شده

که واسه همه ی عروسک هاش اسم گذاشته.

-واقعا که بی کاری…وقتتو صرف چه چیزایی می کنی.

سورن – حاال حدس بزن یارو اسم کدوم عروسکو گذاشته “بهراد”؟

-چه می دونم…البد خره.

سورن با خنده گفت : نه بابا اصال عروسک بهراد نداشت.حاال حدس بزن اسم کدومو گذاشته بود نسترن؟

-دراین مورد عالقه ای به حدس زدن ندارم.

سورن – خب خودم میگم…خرسه.

-عجب ُحس ِن انتخابی! حاال نتیجه ی این بحث چی بود؟

سورن – هیچی…همینجوری گفتم وقت درس خوندن مون بگذره.راستی مسعود گفت چرا تلفن تو جواب نمیدی؟

-پولشو ندادم از مخابرات قطعش کردن.

سورن – خـــــــاک بر سرت.به هر حال بهش یه زنگی بزن.

-باشه.ببین فقط یه مشکلی هست…موبایلم هم خرابه.گوشی تو بده بهش بزنگم.

سورن در حالی که موبایلشو از جیبش در می اورد گفت : احتماال چند روز دیگه هم بهم خبر می رسه که بهراد از

گشنگی مرد!

-نگران نباش به اونجا نمی رسم…الو مسعود،چطوری؟ باهام کار داشتی؟

مسعود – با گوشی سورن زنگ زدی؟3

-آره … مال خودم افتاد توی چایی.

مسعود – به به…زحمت کشیدی…اینارو ولش کن.خواستم بگم فردا شب بیا اینجا.

-چه خبره فردا شب؟

مسعود – می خوام سوپرایزت کنم.

-جدی؟

مسعود – نه بابا…شوخی کردم.مهمونیه گفتم تو هم باشی.خوش بگذره.

-نه قربونت… من از جاهای شلوغ خوشم نمیاد…می دونی که.

پبشنهاد انجمن رمان فور

رمان طلوع یک خواب | کار گروهی کاربران انجمن رمان فور

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: هیچ‌کسان
  • ژانر: ترسناک، معمایی
  • نویسنده: Sober
  • طراح کاور: برکه
  • تعداد صفحات: 295
  • منبع تایپ: انجمن رمان فور
لینک های دانلود
https://novelfor.ir/?p=783
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

مطالب پر لایک
  • مطلبی وجود ندارد !
تبلیغات متنی
<>
درباره سایت
رمان فور | دانلود جذابترین رمان ها
آخرین نظرات
  • farboodخوب بود کاش آخرش بهتر تموم میشد یعنی میشد بهتر نوشت ممنون ازتون❤️...
  • ضحاچرا نمیشه پی دی افشو دانلود کرد البته توی برنامش هم اسم همچین رمانی وجود نداره...
  • Liltخعلی خوب بود ، ولی افغانستانی اسم الاصل مردم اهل افغانستان هستش . ببینید افغانست...
  • مهتابخیلی زیبا و بی نظیر بود حتما بخونید...
  • اشنایی در غربتفوق العاده کلیشه ای و مسخره« با احترام»...
  • دنیابرای منم میفرستی...
  • دنیاسلام لینک میشه بدین ممنون...
  • آرینخیلی قشنگه میشه رمان دژخیمشم بزارین...
  • ریحانهعالبود...
  • ریحانهزیبا متین عالی...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان فور | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.