این رمان در مورد دختری است به اسم لعیا که نوزده سال سن دارد او دختری است با چشمانی سیاه مانند بخت او، او در پیچ و خم روزگار سختی های فراوانی می کشد اما او را مانند کوهی سخت می کند پدرش را در ده سالگی بر اثر حادثه ای از دست داده و با مادر مهربان و صبورش زندگی می کند. مادرش دکتر است و وضع مالی خوبی دارند . خواهری بزرگ تر از خودش دارد به اسم لیلا که ازدواج کرده.
اتفاقی باعث می شود مسیر زندگی او به یک باره تغییر کند و ….
بخشی از دانلودرمان ناجیقلب شکستهمن:
دخترک موهای سیاه رنگش را بالای سرش گوجه ای کرد و با کش بست. صدای باز شدن در خانه آمد.
کمی نگران بود از اینکه مادرش دیر کرده بود پس با خوش حالی به سمت پذیرایی دوید اما با خواهرش لیلا رو به رو شد که به دیوار تکیه داده بود و سرش پایین بود با تعجب به سمت خواهرش لیلا رفت و به او گفت.
-لیلا جان سلام عزیزم خوبی؟ سامیار و سملبین چطورن؟
لیلا سرش را بالا آورد و چشمان سبز رنگش را که هم رنگ چشمان مادرش بود را به چشمان سیاه لعیا دوخت چشمانش سرخ بود و این نشانه ی خوبی برایشان نبودو این ترس را در دل لعیا انداخت.
-لیلا جان چرا چشمات قرمزه؟ اتفاقی افتاده. مامان طوریش شده.
لیلا با بغض به لعیا نگاهی کرد و زبان باز کرد.
-لعیا بدبخت شدیم . مامان…مامان و شروع کرد به زجه زدن.
خیلی خوب بود
خیلی رمان زیبایی بود. قلم نویسنده هم عالی♥
عالی عالی عالی لطفا رمان هلی بیشتری از این نویسنده بذارین
داستان جذابی داشت
خوب بود
متوسط بود
عالی
محشر بود👏🏻👏🏻👏🏻🌹♥
محشر