مقدمه دانلود رمان من اشتباه:
من از زمانی
که قلب خود را گم کرده است می ترسم
من از تصور بیهودگی این همه دست
و از تجسم بیگانگی این همه صورت می ترسم
من مثل دانش آموزی
که درس هندسه اش را
دیوانه وار دوست می دارد تنها هستم
و فکر میکنم که باغچه را می شود به بیمارستان برد
من فکر می کنم…
من فکر می کنم…
من فکر می کنم…
و قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است
و ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی می شود.
بخشی از شعر دلم برای باغچه می سوزد
(فروغ فرخزاد)
بخشی از رمان:
دوست داشتم چشم هام رو ببندم اما سک سکه های مکرر این اجازه رو بهم نمی داد. کم کم داشت اعصابم خورد می شد که صدای موزیک مزخرف گوشی هم اضافه شد و باعث شد عصبانیتم دوبرابر بشه
.
سینا که نسبت به من و کیانوش حال بهتری داشت به سختی خودش رو به سمت گوشی کج کرد و برش داشت، برای این که ذهنش بتونه تجزیه کنه و تشخیص بده که چه کسی پشت خطه، همینطور گیج و منگ به صفحه گوشی زل زده بود، یهو از جاش پرید و سیخ نشست، و حرفی زد که من هم نه تنها سیخ نشستم، بلکه حال هم از سرم پرید.
– داداشته، پدرام!
رنگ پریدهی خودم رو احساس کردم. از شدت وحشت به پشتی صندلی چسبیدم، با لکنت زبان و من من کنان گفتم:
پیشنهاد رمان فور
رمان معشوق ابدی | mobina..a کاربر انجمن رمان فور