نویسنده پرهیاهو
زندگی همچون نویسندهای پرهیاهوست؛
گاه با خط خوش و خوانا وَ دیدگانی ستاره باران قلم در دست گرفته و سرنوشت آدمی را آرام و بیدغدغه نوشته،
و گاه با خطی ناخوانا و ناهنجار وَ ابروانی تنیده در دیگری، قلمش را در دستانش گرفته و سرنوشت را چون دریایی طوفانی و پرتلاطم مینویسد!
این است زندگی…
وَ این ما انسان ها هستیم که باید با این نویسندهی همیشه پرماجرا، فراز و نشیب روزگار را تجربه کنیم.
زندگی زیباست؛ ما زشت و رکیکش۱ میکنیم.
زندگی، آبی روان است؛ ما سختش میکنیم.
زندگی، شیرین است؛ ما زهرش میکنیم!
زندگی، لبخند گل است؛ ما گریانش میکنیم.
زندگی… زندگی بد نیست؛ ما تباهش میکنیم!
زیستن
باید یاد بگیریم…
که زندگی را زندگی کنیم،
نه این که تنها آن را بگذرانیم!
باید فرا بگیریم…
از لحظه- لحظه ی ثانیه هایمان استفاده کنیم،
نه این که تنها رقابت تنگاتنگ سبقت گیریشان از دیگری را بنگریم.
زندگی تنها نگریستن و سپری کردن نیست؛
زندگی، زندگی کردن است.
گاه رنجی جانسوز دارد،
۱ !وَ گاه تبسمی از جنس مَسِرَت
پس بیاییم یاد بگیریم…
که زندگی را واقعاً بزیستیم!
دلنوشته زیبایی بود👌🏻♥
زیبا بود
ممنونم ازتون خوشحالم خوشتون اومده❤
خیلی قشنگ بود👏🏻