رمان فور | دانلود رمان
رمان فور بهترین سایت رمان، داستان، دلنوشته

دانلود رمان آریز

دانلود رمان آریز

نام رمان: آریز

نام نویسنده: معصومه خدایی

ژانر: اجتماعی، تراژدی، پلیسی

تعداد صفحه: 79

دانلود رمان اجتماعی تراژدی به قلم معصومه خدایی

خلاصه:

رمان راجب زندگی دو فرد کاملا متضاد هم هستش. آوا و آیهان. آوا به خاطر مجبور کردن پدر و مادرش و فشار آوردن بهش می‌‌ره و پلیس می‌شه و آیهان هم به خاطر این‌که از راز بزرگ زندگیش سر در بیاره، پلیس می‌شه. و اما یه ماموریت باعث لو رفتن تمامی راز ها میشه. آیا این دو شخصیت می‌تونن متحمل سختی ها بشن؟ با من همراه باشید در رمان آریز.

پیشنهاد نودهشتیا:

رمان اجتماعی غمگین تقاص عشق به قلم مبینا کوشکی پور

رمان اجتماعی عاشقانه خیال محال به قلم زهرا جواهری_(ارغوان)

بخشی از رمان جهت مطالعه و دانلود:

با عصبانیت به دایی یا همون سرهنگ نگاه کردم.
-مظلوم تر از من پیدا نکردید دایی؟
دایی با خندهی حرص در بیاری، چشمهاش رو ریز کرد و گفت:
-نه. اگه تو مظلوم باشی اونهایی که مظلوم نیستند کجا برند پس دایی
جون؟
در جواب حرفش گفتم:
-االن این موضوع خنده داره؟ شما خودت با دستهای خودت داری
من رو از چاه در میاری میندازی تو دره. حرف آخرم رومیزنم.
بعد شمرده شمرده گفتم:
-من نمیرم. در خواب ببینیدمن برم اونجا. آخه یعنی چی؟ این همه
مرد تو این اداره هست. بعد منکه دخترم برم بین اون همه مرد توی
یک باند خالفکار؟!
با خندهی حرص در بیارش گفت:
-همچین کار عجیب و غریبی هم نیستش. تو هم از اولش باید فکر
میکردی که قبل اینکه یه پلیس مثال وظیفه شناس شی، اینروز ها
رو هم در پیش داری و این که تو تنها نیستی. قراره از طرف ادارهی
مرکزی استان بوشهر یک نیروی دیگه هم بفرستند به عنوان نفوذی.
پس تنها نیستی!حاال هم پاشو برو الکی وقتمرو نگیر.
با حرص نگاش کردم و گفتم:

دایی اگه همهی افراد اداره هم اینجا خودشون رو قیمهقیمه کنن ،
محاله من برم اهواز! خیلی بلدی خودت برو.

دایی هم خیلی ریلکس بدون این که از حرفم عصبی بشه گفت:

عزیزم نیازی نیست خودشون رو قیمهقیمه کنند، شما خودت میری.
حاال هم مثل یک دختر خوب برو خونه و وسایلت رو جمع کن که فردا
حرکته و این که من خودم هم هستم! پس بیجا حرص نخور و ناراحتی
به دلت راه نده تنها نیستی. یک خونه، نزدیک اون عمارت، توسط اداره
اجاره شده مااونجا مستقر هستیم و از اونجا عمارت رو زیر نظر داریم.
پس نگران نباش و فکر و خیالهای عجیب نکن که تو ماموریت
میمیری.

با اعصابی خورد اومدم بیرون ودر رو محکم به هم کوبیدم. صدای دایی
رو شنیدم که گفت محکمتر میکوبیدی! در رو باز کردم و خیلی محکمتر
بستم! من نمیدونم آخه واسه چی باید برم به این ماموریت؟ که چی
بشه؟ اصال به این شغل عالقه نداشتم و مادر انقدر درگوشم خوند که
داییت پلیس هستش و تو هم باید بریپیشش کار کنی که مجبور شدم
پلیس بشم، البته با پارتی.

من خودم دوست داشتم روانشناسی بخونم، ولی چه کنم که عقاید
مامان و بابا کال ساز مخالف میزد. مامان میگفت که چیه بری با چهار تا
مریض روانی صحبت کنی و بابا هم حرفهاش رو تایید میکرد

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: آریز
  • ژانر: اجتماعی، تراژدی، پلیسی
  • نویسنده: معصومه خدایی
  • ویراستار: PARDISE
  • طراح کاور: Morganit
  • تعداد صفحات: 79
  • حجم: 1.4MB
  • منبع تایپ: نودهشتیا
لینک های دانلود
  • برچسب ها:
https://novelfor.ir/?p=2807
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

مطالب پر لایک
  • مطلبی وجود ندارد !
تبلیغات متنی
<>
درباره سایت
رمان فور | دانلود جذابترین رمان ها
آخرین نظرات
  • farboodخوب بود کاش آخرش بهتر تموم میشد یعنی میشد بهتر نوشت ممنون ازتون❤️...
  • ضحاچرا نمیشه پی دی افشو دانلود کرد البته توی برنامش هم اسم همچین رمانی وجود نداره...
  • Liltخعلی خوب بود ، ولی افغانستانی اسم الاصل مردم اهل افغانستان هستش . ببینید افغانست...
  • مهتابخیلی زیبا و بی نظیر بود حتما بخونید...
  • اشنایی در غربتفوق العاده کلیشه ای و مسخره« با احترام»...
  • دنیابرای منم میفرستی...
  • دنیاسلام لینک میشه بدین ممنون...
  • آرینخیلی قشنگه میشه رمان دژخیمشم بزارین...
  • ریحانهعالبود...
  • ریحانهزیبا متین عالی...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان فور | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.