رمان فور | دانلود رمان
رمان فور بهترین سایت رمان، داستان، دلنوشته

دانلود رمان سایه‌ی سرنوشت

دانلود رمان سایه‌ی سرنوشت

دانلود رمان سایه‌ی سرنوشت به صور رایگان

نام رمان: سایه‌ی سرنوشت
نویسنده: میترا حجتی
ژانر: عاشقانه_تراژدی
تعداد صفحات: 640
دانلود رمان عاشقانه_تراژدی به قلم میترا حجتی PDF، اندروید لینک مستقیم رایگان

خلاصه:
زندگی همه‌اش نمی‌تواند یکنواخت بماند، باال و پایین زیاد دارد. اگر نداشت که اسمش زندگی نمی‌شد، می‌شد؟ درست مثل زندگی سحر من که در اوج شکوفایی خودش، باید دل بکند بگذارد و برود و تنها با خود خاطرات حمل کند، بماند که خود کرده را هم تدبیر نیست! شرط بندی هم رها کردن دارد آن هم به آدمی در گذشته. مگر می‌توان رها نکرد!

دانلود رمان مخمور شب

دانلود رمان مخمور شب

دانلود رمان مخمور شب

نام رمان: مخمور شب
نویسنده: نسترن اکبریان(n.a25)
ژانر: عاشقانه_اجتماعی
هدف: اعتماد بعضی وقت‌ها تیشه به ریشه انسان می‌زنه. بعضی از قربانی‌ها گناهی ندارن اما با اعتماد بی‌جا به یک دوست توی منجلابی اسیر میشن که خروج از اون یه اراده قوی و شاید یه دستِ قدرتمد می‌خواد.

خلاصه:
در گیر و دارهای ریسمانِ سرنوشت، گره ای کور به نخِ سرونوشت دختری افتاد و گولِ گودالی عمیق را خورد… گودالی که همانند باتلاق، شب به شب او را بیشتر در خود می‌کشید و چاره اش دود کردن شب ها بود…دودی که در مِه شب غرق شده و گرهِ سرنوشت، از تاریکی بحره برد و نخ های دیگری را بهم گره زد…نخ های که یکی از جنس باروت و دیگری جرقه بود. جرقه ای که خود به باروت آتش انداخته نمی‌دانست به زودی با گره‌ی سرنوشت تلاقی خواهد کرد…

 مقدمه:

در آن پس کوچه های تاریک، میان رقص نورِ شب تاب ها و واژگونی قاصدک های دل‌شکسته، کدامین نگاه تار های رقصده‌ی موهایم را میان انگشتان باد، شکار کرد؟ هنگامی که جام تنهایی را به دست گرفته و به هم‌نشینی نگاهِ بی فروغ ماه می‌نوشیدم، کدامین دست جامِ مرگ را از میان انگشتان تکیده ام بیرون کشید؟! سرمایی که قلبم را به تکه یخی سنگی بدل کرده بود، با کدام جوانه‌ی عشق در هم شکست و جانم را میان چنگال های آتیش سپرد؟! وقتی ستاره های دلگیری تک تک، چراغِ خانه‌شان را به رویم خاموش می‌کردند تا مهمان نشوم و طره ای نور، با بی‌رحمی در را به رویم می‌کوبید، کدام دلی درش را به رویم گشود و پذیرای روح ترک خورده ام شد؟ شب بود و جام و ساقی‌ ای که بی منت جام پر می‌کرد تا پیک پیک به نظاره‌ی رخ ماه، بنوشم… سگ های ولگرد که همانند من طرد شده ای مغموم بودند می آمدند و خرمان خرمان رقصنده‌ی شب می‌شدند و واق واق های‌شان را آهنگ آن شب مخمور می‌کردند… بزمی به پا می‌شد و در نگاه خیسم چه خوش انعکاس می‌شدند… بزمی که مرا بَد خمار آن شب ها می‌کرد! خماری که مخدرش نگاه او، زیر دلبرانه های ماه شد…

توجه: این رمان درحال حاضر تکمیل نشده و درحال تایپ است.

مطالب پر لایک
  • مطلبی وجود ندارد !
تبلیغات متنی
<>
درباره سایت
رمان فور | دانلود جذابترین رمان ها
آخرین نظرات
  • farboodخوب بود کاش آخرش بهتر تموم میشد یعنی میشد بهتر نوشت ممنون ازتون❤️...
  • ضحاچرا نمیشه پی دی افشو دانلود کرد البته توی برنامش هم اسم همچین رمانی وجود نداره...
  • Liltخعلی خوب بود ، ولی افغانستانی اسم الاصل مردم اهل افغانستان هستش . ببینید افغانست...
  • مهتابخیلی زیبا و بی نظیر بود حتما بخونید...
  • اشنایی در غربتفوق العاده کلیشه ای و مسخره« با احترام»...
  • دنیابرای منم میفرستی...
  • دنیاسلام لینک میشه بدین ممنون...
  • آرینخیلی قشنگه میشه رمان دژخیمشم بزارین...
  • ریحانهعالبود...
  • ریحانهزیبا متین عالی...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان فور | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.