دانلود رمان تتو

دانلود رمان تتو

نام رمان: تتو

نام نویسنده: نگار.ب

ژانر: عاشقانه، خونبسی، بزرگسال

خلاصه دانلود رمان تتو:

گاهی دلت سادگی می‌خواهد. دو فنجان چای زیر یک کلبه‌‌ی خیس، یک مرد که کنارت بنشیند و دستت را روی قلبت بکشی، و برای بچه‌ی در شکمت لالایی بخوانی، بچه‌ای که مهم نباشد دختر است یا پسر است، زیبا است یا نه. دلت یک زندگی معمولی و عطر گل‌های یاس را می‌خواهد.  لبخندهای بی‌ریا، یک دنیای ساده، یک دنیای آرام! زمزمه‌های دوستت دارم، نفس‌های عمیق، و باز یک دنیای آرام! اما همیشه اینگونه نیست. دنیای آرام وجود ندارد… دنیای من خشن و ناآرام است. من آنالی‌ام! به دنیای ناآرام من خوش اومدید. دانلود رمان تتو

دانلود رمان من اشتباه

دانلود رمان من اشتباه

نام رمان: من اشتباه

نویسنده: ملیکا ملازاده

ژانر: عاشقانه، طنز

خلاصه دانلود رمان من اشتباه:

خلاصه: همزادت رو تا حالا دیدی؟ اگه یک روز زندگیت با زندگی همزاده عوض بشه، چیکار می کنی؟! اصلا به طرز زندگیش فکر کردی؟ فکر می کنی از زندگی خودت راضی تر باشی یا زندگی اون؟ فکر می کنی اون از زندگی تو بیشتر خوشش بیاد یا زندگی خودش؟ دانلود رمان من اشتباه

دانلود رمان هتل شیراز

دانلود رمان هتل شیراز

نام رمان: هتل شیراز

نام نویسنده: پریسا(طوفان خاموش)

ژانر: عاشقانه، کلکلی

خلاصه دانلود رمان هتل شیراز:

 اِلین دختری مغرور و لوس و پول‌پرست که خواهان به دست آوردنِ مالکیت هتل‌ شیراز هست و برای به دست آوردنش دست به هر کاری می‌زنه، یه شب به دلایلی میره تا خودکشی کنه ولی از بالای دره میفته روی سر یه مرد مغرور و جدی. الین که فکر می‌کنه با یه مرد فقیر و هیچی ندار طرفه، به شدت اون مرد رو تحقیر می‌کنه. اما اِلین نمیدونه که اون مرد، “پویان کیهانی” مالک هتل بزرگ شیرازه! دانلود رمان هتل شیراز

دانلود رمان شاهان

دانلود رمان شاهان

★نام رمان: شاهان★

★نام نویسنده: سپیده شهریور★

★ژانر:عاشقانه_ همخونه‌ای_ بزرگسال★

★خلاصه دانلود رمان شاهان★

داستان از جایی شروع شد که داخل یکی از مهمونی‌هایی که به‌عنوان خدمت‌گزار حضور داشتم، نظری رو جلب کردم که نباید! از اون به بعد، فرار از اون آدم شد هدف روز و شبم. البته که در حدش نبودم و گیر افتادم… !دانلود رمان شاهان

دانلود رمان آوای جنون

دانلود رمان آوای جنون

نام رمان: آوای جنون

ژانر: پلیسی، عاشقانه

نویسنده: نیلوفر رستمی (Nilufar.r)

مقدمه دانلود رمان آوای جنون:

آن خدایی که به قلبم غم داد،

خود او باران داد

زندگی با عطش ثانیه­ها می‏گذرد

می‏شود ثانیه را جریان داد.

جامه‏ام را پر می­کنم از عطر تو

خیالم را لبریز از سیمای تو

می­جویم تو را میان نرگس‏ها در زیر باران

نبیند چشم من غیر تو را

می­خواند مدام لب‏های من نام تو را

نگاهم فریاد می­زند شوق تماشای تو را

تمام آینه‏ها را از عکس­های تو پر می­کنم.

تمام جاده‏ها را با تو قدم می­زنم. دانلود رمان آوای جنون