زندگی کوک ناکوکش را نواخته و هی ساز نازیبایش را به رخ میکشید. با انسانهایی در افتاده بودم که پولشان را جز برای خرید اسلحه خرج نمیکردند. تنها خودم هم نبودم… پای دیگری را هم در این قضیهی پیچ در پیچ باز کرده و میترسیدم… از روزی که دست خالی از نبرد برگردم. در این میان، وجود تو چون قرص مسکنی در وجودم حل شد و قوایی تازه در وجودم دمید که… ! دانلود رمان دلوین
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان فور | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.