چیزی از خنده های سرخوش و مستانه نمیدونه،چون خندیدن بلد نیست.
آیلین یاد گرفته مرهم زخمای بیشمارش باشه،نه این که صبر کنه بقیه مسکنش بشن.
داستان ما در مورد دختریه که ژن و هورموناش میگه که اون یه دختره.
داستان ما در مورد دختریه که شبیه هیچ کدوم از دخترای اطرافمون نیست.
از گذشته اش فرار کرده.
و حالا متوجه شده که یه عده دنبالش افتادند تا بکشنش.
گذشته ای که ازش فرار کرده بود،اومده تا جونشو بگیره.