آسمان چطور جایی است، عقاب زیبایم. باد چطور می وزد عزیزکم. آن بالا ها چقدر از منظره لذت میبری عزیزکم.
آسمان آبی و ابر های سفید را لمس کرده ای؟ دست های نرم و لطیف باد را گرفته ای، تا به حال موهای زمین را شانه زده ای؟ دست نوازش چه، بر سر زمین کشیده ای؟
اوج بگیر عزیزکم، بال ها و پرهایت را تا جایی که می توانی باز کن و از زمین فاصله بگیر، همین که هر روز موهای زمین را شانه بزنی کافی است، باور کن این پایین ها چیز زیبایی نیست. تا میتوانی از زمین دور شو. زمین جای زیبایی نیست، انسان هایش عقاب شکار می کنند.
انسان هایش قفسی از جنس زندان می سازند، من خوب میدانم که میله های قفس قلبت را می شکنند پس برو ایجانم. انسان هایش ذات خوبی ندارند، تا میبینند عقابی در حال پیشرفت و اوج گرفتن است با هر روشی او را از آسمان به زمین میکشند و محصورش می کنند، عقاب عزیزم تا جایی که می توانی از زمین فاصله بگیر، آنقدر بالا برو که کلاغ ها و مرغ های پر از حسادت نتوانند به گرد پایت برسند، پرواز کن عزیزکم، پرواز.
زمین خودش دوستَت دارد ولی چه کنم که انسان هایش و کلاغ ها و مرغ هایش از دور هم برایت خط و نشان می کشند. دل من هم پرواز می خواهد عزیزکم، دل من هم شوق پریدن دارد ولی میدانی، تا دست به کار میشوم تا بال های پروازم را بسازم با خنجری به طرفم خیز بر می دارند.
دل من هم شانه زدن به موهای زمین را می خواهد، ولی میدانی، اگر کرکس ها و کلاغ ها گذاشتند میآیم.
دل من هم عاشق اوج گرفتن و پیشرفت است، ولی میدانی، اگر شکار نشوم اوج می گیرم عزیزکم، تو به جای من پرواز کن، پرواز.
و، وای به حال کلاغ های حسودی که با چاپلوسی خودشان را خوب نشان میدهند و در آخر خنجر میزنند و وای به حال مرغ هایی که از حرص پرواز نکردن خودشان، قصد میکنند تا عقاب ها را از پرواز وا دارند. پس دوست من پرواز کن، پرواز! آنقدر بالا برو و پیشرفت کن که دیگر نه کلاغی باشد و نه کرکسی.
با تمام قُوایت اوج بگیر عزیزکم، اوج بگیر و پرواز کن، پرواز.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان فور | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.