می دانی دردناک ترین فریاد چیست؟ من میدانم. خودت بیآنکه بدانی یادم دادی. فریاد سکوت… همان که در گلویت گیر کرده و قصد جانت را میکند. همان فریادی که قبل از تولد میمیرد. من محکومم تا کوله باری پر از این فریاد های خاموش را تا ابد بر دوش بکشم. میدانی چرا؟ چون این روزها من عزادارم، عزادار فریاد هایی که زاده نشده مردهاند. این روز ها، روزهای مرگ و میر فریادهایم است. دانلود رمان الفبای سکوت
سرگذشت زنی را که شوهرش را از دست می دهد. به خاطر وجود سختی های بی شمار بر سر راه زندگی اش، مجبور به از دواج مجدد می شود. با مردی بزرگتر از خود به همراه دو پسر بزرگ.
او مجبور می شود همه جوونی واحساس را به چاله فراموشی بسپارد.برای بزرگ کردن طفلش، هر بلایی را به جان بخرد.
زندگی اش با آن دو پسرهمسر دومش، سراسر کینه ونفرت با آزار وافتراهایی که به وجود پاکش می زدند واورا بدنام می خواندند.
آن طفل معصوم، کیان فرزند زن بی نوا، قربانی حسادت وکینه ناجوانمردانه دو برادر ناتنی خود شد.
پدر ناتنی اش از دنیا می رود وعرصه بر آنها تنگ و تنگ تر می شود و مادرش مورد ضرب و شتم دائم آن دو قرار می گیرد. دانلود رمان هم آغوش مرگ
زمانه یه دختره با گذشته پر پیچ و خم. بنابه دلایلی بعد از چندین سال با برادر خوندش به تهران میاد و در اون جا با کسی آشنا میشه که تمام گذشته و حال و آیندش وصل شده به اون شخص… دانلود رمان زمان بیزمانه
می گویند باید کسی باشد که آدم را بفهمد …
اما من می گویم ؛
اول خودت ، خودت را بفهم ،
آن وقت تصمیم بگیر ؛
می خواهی کَسی باشد که با تو کنار بیاید ؟
یا کَسی باشی که با خودش کنار می آید ؟
اگر خودت با خودت کنار بیآیی ؛
دیگر منتظرِ کسی نیستی که به او تکیه کنی
و با جا خالی دادنِ ناگهانیَش زمین بخوری ،
آن قدر قوی می شوی که به خودت تکیه کنی ، همان کَسی که تا اَبَد کنارت است ؛
” خودت “وقتی کَسی باشی …
که خودش را می فهمد …
خوشحال تری …
وبی منت و بی توقع زندگیِ آرام را …
به خودت می بخشی … دانلود رمان صدف در طوفان
در تاریکی های زندگی میان هیاهوی خوشی اطرافیانت چه ساده خود را گم میکنی چه ساده دل به کسانی می سپاری که یک روز در زندگیت نقش یه رهگذر ساده را داشتند اما اکنون در نقش سوپر استار زندگیت آنها هستند که خود را گم کرده اند
چه ساده بازیچه میشوی و چه ساده به یک نفر دل خوش میکنی و ساده تر از همه اینها آوای چشمانیست که زندگی تو را از تاریکی به سوی سکوتی خوشنوا هدایت میکند سکوتی که همه تلاش میکنن آنرا بهم بزنند اما او نمی گذارد
و اینجاست داستان ما آغاز میشود جدال بین دو معشوق برای تصاحب من:) دانلود رمان آوای چشمانت
مردی که تو سال اول جوانی شاهد اتفاقی میشه که باعث میشه همه ی احساساتش کشته بشه و جز خشم و کینه و انتقام چیزی تو وجودش باقی نمونه.. حالا بعد از سال ها برگشته تا انتقام بگیره.. اما از کی؟! دانلود رمان نگهبان آتش
دختری از جنس شیشه که اونو شکستن،
دختری با آرزو های کوچیک،
که آرزوهاش رو به باد دادن؛
دختری مغرور که غرورشو لگدمال کردن،
زندگی که در اون محبتی نبود،
وابستگی که اون دختر به خانوادش داشت،
خانواده ای بی هیچ احساس،
از جنس سنگ،
پانیایی که تنها دلخوشی اش به خواهرش بود که تنهایش گذاشت.
به برادری بود که هیچ چیزی براش اهمیتی نداشت.
توی این جدال زندگی اش،
صفحه ای رقم خورد،
صفحه ای که شکست بدی خورد.
صفحه ای که مردی رو که میتونست به جای پدر اسمش رو یدک بکشد؛
به عنوان همسر مدتی یدک کشید،
دراین میان عاشق شد و نتوانست به حکم دلش عمل کنه… دانلود رمان قیاسعشق حکمدل
درمورد مردیست خودساخته که از کودکی روی پای خودش بوده و سختی های زیادی کشیده.. بی تابانه عاشقِ دخترِ مردی میشه که تو تمامِ این سال ها باهاشون بزرگ شده.. حالا زندگیش درست تو آستانه ی سی و چهارسالگی درگیر و دار بین گذشته و حال و آینده ای مونده که…
گاهی آدم ها تصمیماتی میگیرند که سالیانِ سال اثرش جاودان میمونه و تو زندگیِ آیندگان تاثیراتِ ژرف و عمیقی میگذارد.. دانلود رمان سکون
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان فور | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.