در حیات آدمی، گلهای انساننمایی زیستن میکنند که خشکیدنشان، بر قلبها، زخمی همواره چرکی افزودن مینماید. خشکیدن چگونه تعبیر میشود؟ مرگ!
با رفتن گلها، با نبودِ روزانه و ماهانه و سالانهشان، در صورتی که بازگشتی باشد، میتوان سَر کرد؛ اما با نبودنی دائم کنار آمدن مُحال است.
وقتی گل رفت، وقتی گلبرگهای لطیفِ جانش، در بطنِ خاکِ سرد، از هم گسیخته و پاره- پاره گشتند، همان آدمیای که ظرافتش زبانزد بود، آهمندیاش میان لبها روان میشود.
پس از آن، روزهای انسانِ فقیر شده از گل را لحظاتی خفهکننده سرریز میکنند؛ از آن پس، دمهای مرگوارهی آن فرد، موجودیت میگیرند!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان فور | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.