من در هجوم تلخی زندگیم، با مردی روبهرو شده بودم، که عاشقانه زیستن عادتش بود. اما من عاشق بودن را، از بازی سرنوشت، نیاموخته بودم .
مهمان ناخواندهای به درون زندگیام آمد، که او هم عاشقانه زیستن بلد نبود.
آدمای این داستان نه سفید هستند، نه سیاه؛ نه خاکستری نه طوسی!
آنها یک رنگ خاص هستند، مثل همه آدم ها که یک رنگ خاصن! خوب هاشون ممکنه داد بزنن، خسته و ناامید بشن و یا اشتباه کنند. بدهاشون هم ممکنه دست کسی رو بگیرن و بانی خیر بشن!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان فور | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.