راه گم کرده است؛ نمیداند کی آشناست کی بیگانه؟ ندارد کسی را که درد دلش را بگوید. غمش را پنهان در خندهای پر دردش کرده؛ تا پیدا شود کسی که غمش را درک کند. میخواهد مبارزه کند، اما طرف مبارزه را نمیشناسد. هر چی دم دستش میآید را به غارت میبرد. خواهد رسید روزی که دلی را بدزدد؟ کمند قصهها راه گمکرده است. رهنما پیدا خواهد شد؟ کسی دردش را تسکین خواهد داد؟
قسمتی از رمان
از گرمای زیاد موهام به گردنم چسبیده بود، با حرص روسریم رو عقب دادم و با غرغر گفتم:
– آه اینم شد روز؟ حتی یه شکار هم نیست!
من خودم خیلی پوست سفید داشتم که این آفتاب هم روش اضافه میکرد! دستم رو سایه بان چشمم گرفتم. چشمچشم میکردم تا یک شکار پیدا کنم ولی زهی خیال باطل! امروز نمیخواستم دست خالی برگردم اونم که تولد هرمز بود. ایستگاه آخر رسید اوتوبوس ایستاد با عصاب داغون و قابلیت پاچه گیری بلند پایین شدم. من چطور طرف اون طفل معصوم ببینم؟
کیفم رو محکم رو شونه ام جا به جا کردم و قدم هام با عصبانیت و تند بر می داشتم. سرم پایین بود و مدام با خودم غر غر می کردم، که ناگهان به یک چیز سفت بر خوردم. چشم هام رو از زور درد بستم و در حالی که بین زمین و آسمان معلق بودم بی فکر و با صدای بلند گفتم:
– آخ خدا خیر نده مهندس اینجا رو، کسی دیوار رو وسط راه می کاره؟
این قدر این رمان خوب بود ک یه روزه تمومش کردم😍😍
به عنوان کسی ک رمان های با سطح بالا میخونه این رمان محشر بود
عالیییییی بوددددد
عالییییی
سرگرم کننده بود. بخونید حتما
خوب بود ارزش خوندن داره
بد نبود
عالی عالی عالی حتما بخونین
خعلی خوب بود ، ولی افغانستانی اسم الاصل مردم اهل افغانستان هستش . ببینید افغانستان اسم کامل کشور هستش نه افغان که شما میگید افغانی و افغانی واحد پول افغانستان هست .