خب؛ پشمام ریخته بود.
کیارش عجیب بود، کامران پوزخندی روی لبش نشوند.
-اشتهامو کور کردید.
از جا بلند شد و از آشپزخونه بیرون رفت.
-چش بود؟
شونه بالا انداخت، ابروهاش رو بالا انداخت.
-حتما بخاطر رعناس.
سر تکون دادم. قلپی از چای نوشیدم.
-آی دستت درد نکنه. چه خوشمزس.
تک خنده ای کرد.
شیر خودش رو برداشت و یک نفس نوشید. با سوالی که توی ذهنم جولان میکرد ل*ب باز کردم.
-راستی شما چه کاره اید؟
ل*ب کج کرد.
-چطور؟
شونه بالا انداختم لقمهی پنیر و گردو رو گرفتم و تو دهنمگذاشتم.
خیارهای روی میز رو دونه دونه میخورد، اون هم بدون نمک، چطور میتونست نمک نخوره؟!
-صرفاً جهت کنجکاوی.
آروم خندید.
-کنجکاوی؟ بنظرم بیشتر به فضولی میخوره.
ضربهای به شونه اش زدم، قلپی از چای شیرین روخوردم.
-هرکدوم تو دوست داری، الانم بگو دیگه!
دستی روی صورتش کشید.
-تو کار وارداتم
اوه اوه جالب شد.
-واردات چی؟
کاش پاییز نمی رسید | نفیسه کاربر انجمن رمان فور
دخترانی از تبار شیطنت | نرگس رضازاده کاربر رمان فور
رمان بلوچ ارباب زاده | نرگس بامری کاربر انجمن رمان فور
رمان راه پر خطر | رقیه کروشاتی کاربر انجمن رمان فور
رمان دام جنون | Mah.K.sunny کاربر انجمن رمان فور
آوای تنها|حدیث کاربر انجمن رمان فور
رمان عتیقه | مریمزاری کاربر انجمن رمان فور
رمان همنفس | سما سرآمد کاربر انجمن رمان فور
خیلی جالب بود
بازم ازین سبک رمانها تو سایت خوبتون بزارید
لینک دانلودش کو؟
سلام رمان به صورت انلاین در کانال نویسنده گذاشته میشه