دانلود اندروید و کامپیوتر رمان حس ممنوعه انجمن ناول فور
دانلود رمان حس ممنوعه
رمان حس ممنوعه نیلوفر قائمی فر
نام رمان حس ممنوعه
نویسنده رمان نیلوفر قائمی فر
ژانر رمان اجتماعی , عاشقانه
همینک سوپرایزی دیگر: گاهی آدم اشتباه میکند، یک اشتباه بزرگ که سالها خودش را نمیبخشد، اما بعضی اشتباهات انفرادی نیست، بعضی اشتباهات دیگران با یک تلنگر از سمت ما اتفاق می افتد که هرگز جبران پذیر نیست، حتی اگر شما بخاطر آن تلنگر مخرب همیشه پشیمان باشید، هرگز نمی توانید زمان را به عقب برگردانید، زندگی من عین یک دیوانگی لحظه ای، به دست خودم کنفیکون شد و آتیشی بپا کردم که همه ی زندگیمو باهاش سوزاندم، میل این آتیش از من بلند شد و آن کسی که این آتیش را فوت کرد باد زد تا گر بگیرد کسی نبود جز …
بخشی از رمان:
نور کمی از تلویزیزیون که مدت ها بود فیلمش تموم شده بود و تنها ازش یه صفحه آبی تیره مونده بود، چهره ی حامد و نشونم می داد … صداش توی گوشم دوباره اکران شد: آخخخخخ نشا … با وحشت بهش نگاه کردم، بازوهامو توی چنگش گرفت و تکونم داد و گفت: نساء چته؟ منم، حامد برادرت … موهاش آشفته بود، عضلات سرشونه اش چقدر داره خودنمایی میکنه، اون یه مربی بدن سازیه، هیکلش فوق العاده است، همیشه توی خلوت ترین گوشه ی ذهنم می گفتم: خوش بحال اون که زن حامد بشه!
ببین لامصب از خودش چی ساخته، قدبلند، کل هیکلش یه مثقال چربی نیست، بابا خیلی بد سلیقه است که می گه: حامد از زندگی فقط دمبل رو شناخته! … آخه حیفش نمیاد نگاه کن داداشم تندیسی از یه هیکل مردونست … داداش!؟ داداش!؟ … نساء خاک بر سرت هیس چرا گریه می کنی؟ تو خواستی خب … می زدی تو دهنم … موهای باز و پریشونم رو دورم ریخته بودم، زانوهامو تو بغلم گرفتم و سرمو رو زانوم گذاشتم
به درخواست کارگروه مصادیق مجرمانه لینک دانلود حذف شد، این مطلب ویرایش هم نخواهد شد، ما طبق قوانینمون مطالبی که عیب محتوایی داشته باشند کامل حذف خواهیم کرد
پیشنهاد ما:
https://novelfor.ir/?p=2223
لینک کوتاه مطلب: