هدف: قلم برمیدارم و دردهای نهفته در یک دخترک را به تصویر میکشم.
دانلود داستان به قلم Atria با PDF، اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه:
دخترکی کوچک و تک با قلبی پوشانده شده در لباسهای عاشقی که شاهد رها شدن گره دستان پدر و مادرش است؛ به راستی چه چیزی باعث شده بود که او جدایی پدر و مادرش را مشاهده کند؟ پسرکی لطیف و عطوف که از دخترک دل برده و بیآنکه بداند چه کرده؛ او را غرق در محبت خویش میکند. به راستی دلیل محبتهایش چیست؟
با پنجههای رنگ پریدهاش، زخم کوچکی بر تن خشک آجرهای سفال انداخت؛ ناله آجرهای زرد با غم سر انگشتانش باعث شد به تندی دستش را عقب کشد و با اخمهایی گره خورده برای دیوار خجل چشمغره رود؛ بیخیال دیوار خرمان- خرمان از زیر نگاه سنگین سایه گذشت.
دانلود داستان به قلم هستی همتی PDF، اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه:
ظاهر و باطن، دو چیز مجزا و در آن واحد، وابسته به یکدیگرند. باطن، نهانِ آن چیزی ست که در ظاهر میبینیم و گاه نگاهی عمیق به ظاهر، آدمی را به عمق باطن ماجرا میکشاند. اما، جایی خواهد بود که ظاهر، باطن حقیقت را نقض کند و تکه پازلهای معما، با حقیقتی که دیده میشود جور در نیایند. آن گاه گیجی و سردرگمی اوج میگیرند و تمام معما، خودش زادهی معمای دیگری میشود.
سرزمین آمازون، سرزمینی بسیار زیبا و با شکوه است که توسط هیپولیتا، دختر خدای جنگ اداره میشود. دختر هیپولیتا، آریان قصد دارد که صلح و دوستی بر جهان، همانند نور خورشید بتابد.
بیش از صد انسان بیگناه در برج سیرز مشغول به کار هستند، غافل از اینکه برج تا دقایقی دیگر منفجر می شود! بعد از این حادثه، اِریک، توسط سازمان مخفی تایم انتخاب می شود تا برای ما ٔموریت حیاتی که آنها برایش تدارک دیده اند آماده شود. سازمان تایم اصرار داشت تا دلیل انفجار برج را بفهمد و در نهایت با استفاده از دستگاه های مربوط به بعد های زمانی و کمک از فیزیک کوانتوم جلوی آن را بگیرد.
رها طاهری، دختری که از کودکی میان دعوای پدر و مادرش بزرگ شده. روزها بیرحمانه میگذرند تا آن دختر کوچک، تبدیل به کسی میشود که انتقام چشمانش را کور کرده. دلش میخواهد مانند سم کشندهای منفجر بشود و همه را در آتش عذاب خود قربانی کند. کسانی میآیند و میروند تا جلویش را بگیرند اما آیا قدرتشان آنقدری هست که بتواند او را متوقف کند؟
خلاصه: در میان تمامی نگاهها، چشمان تو دینم را برد؛ در میان تمامی قهقههها، لبخند تو مرا مخمور و مست کرد، در میان تمامی آدمها، عشق تو، مرا گرفتار ساخت! آتش وجودت، وجودم را سوزاند و تو چه میدانی که من چه عذاب شیرینی میکشم.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان فور | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.