روزی که وارد عمارت ارباب شدم، تنها یک هدف داشتم! به خاک نشون ارباب در همون عمارت. با ظاهر دوستی وارد شدم که در حقیقت، دشمن ارباب اونها بود. اما اتفاقی افتاد که من هدفم رو فراموش کردم… و تنها مقصدم، شد اون دو گوی عجیب… حالا خوب میدونم چی از این عمارت و آدماش میخوام. دانلود رمان پسر شاهدخت نما
داستان در لوکیشن اسپانیاست. عشقی آتشین بین مرد ایرانی تبار و دختری اسپانیایی. آرون نیکزاد، مربی رشته ی تخصصی تیر و کمان، از تیم ملی ایران جدا شده و با مهاجرت به شهر بارسلون، مربی دختری به اسم دیانا می شود… دیانا یک دختر اسپانیایی اصیل است، با شیطنت هایی خاص و البته، کمی دست و پاچلفتی و در مقابلش، مردی از ایران با جدیت و سردی شخصیت…دانلود رمان آفرودیته
زیبایی عشق به ورود بیصدای آن است. علائمی مثل تب در غیاب و لرز در حضور او، نشانههایی کوچک از این دنیای ماورائیست. تمامشان را به جان خریدم. عشق برای من، و درد و عذابش هم از آن من بود. اما نهایت این بازی شوم و شیرین، چه خواهد بود؟ دانلود رمان عشق اما نهایتی مجهول
زندگی کوک ناکوکش را نواخته و هی ساز نازیبایش را به رخ میکشید. با انسانهایی در افتاده بودم که پولشان را جز برای خرید اسلحه خرج نمیکردند. تنها خودم هم نبودم… پای دیگری را هم در این قضیهی پیچ در پیچ باز کرده و میترسیدم… از روزی که دست خالی از نبرد برگردم. در این میان، وجود تو چون قرص مسکنی در وجودم حل شد و قوایی تازه در وجودم دمید که… ! دانلود رمان دلوین
میگن هیچ آدمی نیست که تو زندگیش مشکل نداشته باشه، میگن زندگی هیچکس بینقص نیست؛ ولی اشتباه میکنن! زندگی من بود. من یه زندگی کامبل بینقص و عالی داشتم؛ من یه مادر مهربون داشتم، پدری که همیشه پشتم بود و برادری که میدونستم تو هر شرایطی میتونم بهش تکیه کنم. انگار زندگیم تا بیست و یک سالگی آرامش قبل از طوفان بود. طوفان؟ آره، طوفان… یه طوفان وحشتناک که همه چیز رو خراب کرد و کوچکترین اثری از اون آسایشی که قبلا داشتم به جا نذاشت… دانلودرمان یک سال و نه ماه
همه چیز حول شهرام میگذشت! تمام توجهات معطوف آن مرد دراز زبانِ دراز قامت و در نظر من، نچسب بود. بدتر از همه اینکه من باید خود را طوری به آن مرد نزدیک میکردم تا… . دانلود رمان عشق صوری
ملیکا دختری که برای فرار از جو خونه با کیان دوست میشه و درست شب بعد از اولین باری که به خاطر عشق و علاقه باهاش رابطه برقرار میکنه، کیان اونو پس میزنه و دیگه نمی خوادش. ملیکا افسرده و منزوی میشه و از ترس اینکه خانوادش بفهمن صداش در نمیاد غافل از اینکه برادرش ماهان ماجرارو میفهمه تا اینکه پسر جذاب و خوش صدایی سر راه ملیکا قرار میگیره و قصه رو پیچیده تر میکنه… دانلود رمان ردپا
راجع به دختری که توی یک روستا زندگی میکنه و پدر به شدت متعصبی داره. یکی به این روستا میاد و عاشق خواهرش میشه، ولی بنا به دلایلی مجبور با ازدواج با این پسر میشه و… دانلود رمان جگوار
داستان از جایی شروع شد که یکروز نشستیم و گفتیم و خندیدیم و در نهایت، امیرعلی چیزی از من خواست که نتوانستم نه بگویم. قبول کردم و کاش میدانستم با قبول کردنم، پا به چه گذاشتم و به کجا کشیده خواهم شد! نگاهم پی جوانی به نام پارسا بود که حواسم نشد، پا بر کجا گذاشتهام…دانلودرمان در سایه جنون
گروه خونی O تنها گروه خونیاست که فقط میتواند از هم گروه خود خون دریافت کند، حال تفکر کن روزی برسد که کمبود خون را در خود حس کنی و نیاز انبوهی به خون داشته باشی! تصور کن روزی رخت بیمارستان برتن داری و در انتظار یک قطره، آری تنها یک قطره خون بَس نشستی، چه میکنی؟ چطور به خود امید واهی میدهی که همچنان زندگی را میتوان زیست؟ دانلود داستان اُ منفی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان فور | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.