خدایا یه صبری به من عطا کن تا دهن بعضیارو سرویس نکردم
یعنی الان منو میگی توی حالی بودم که برم اینو خفه کنم چون بدجوری داره روی اعصابم درازو نشست میره
_تمومش میکنی یا نه؟
_از نظر من این موضوع تموم شدس تو داری زیادی کشش میدی
_نظر تو برای من اصلا مهم نیست جناب
_نظر توهم زیاد مهم نیست آماده باش دارم میام دنبالت
چشمامو با حرص روی هم بستمو ناخونای خوشگل کاشت شدمو توی دستم فشار دادم
این آخرش باعث میشد این خونواده داغ دار بشن چون یا من خودمو میکشم یا نقشه قتلشو میریزم
لحن خونسردش باعث میشد آتیشمو بیشتر باد بزنه به خاطرهمین با با لحنی که سعی میکردم هم کوبنده باشه هم حرص درار گفتم:
_ببین خوش خیال بیا یکم به سرسبز شدن جلوی خونمون کمک کن توکه زیادی توی امر خیری از پسش برمیایی
منظورمو از امر خیر گرفت چون صدای تک خنده مردونش باعث شد بیشتر حرصم بگیره ولی خب فکر کنم داشت منظورمو میگرفت چون تک خندش کاملا عصبی بود
برخلاف لحن عصبی و حرص درارم اون با خیال راحت و لحن خیلی جدی گفت:
_زیاد منتظرم نذاری حوصله ندارم بیام بالا کشون کشون ببرمت
_تنها وقتی میام پایین که ببینم علفای هرزی که زیر پات سبز شدن دارن زرد میشن بالاخره باید یکی باشه که بهشون آب بده
_کار به اونجاها نمیکشه نگران نباش
💞😍
عالیییییییی